Sunday, March 25, 2007

یاد و خاطره ی قربانیان راه آزادی سال 67 را زنده نگه می داریم



(دیوار)
http://alitroleum.blogfa.com آدرس وبلاگ فيلتر شده ي من


نگاهم رابه دیواری پرزنفرت وخون گشوده ام

دیواری که تکیه گاه بودنه سنگرگاه

تکیه گاه بود برای پاشیدن خون یاران

نه آرامگاه

دیواری با تجربه ای فزون تر ز امثال من

نگران به دیدن دوباره ی افرادی همچو من

دیوار نیز خسته بودزیرا که در رگه های بی عبورش،لخته های خون ریشه کرده بود

دیوار همواره دیده بودگلهای سرخی که بر اندامش پرپرمی شدند

اما دیوارهمچنان سرپا بود

تا این انسان ستیزان،انسان را بر روی آن به سخره گیرند

تا طلوع دوباره ی آفتاب را بر چشمشان بگیرند

و دیوار همچنان نگران و نالان بودآرزو می داشت

دیوار کاه گل مزرعه ای بودنه دیوار سخت و هولناک قتلگاه

آرزو داشت و فریاد می کردکه هرگز دیواری نبود

آه ،،دیوار نیز از دیدن چهره ی سخت خود نالان بود

دیوار به آن سوی چهره ی تو در توی خود اندیشه کرد

و چاره ای ندیدچرا که گرگان بی شماری را بر برجک خود می دید و می دید

اما امید تازه ای در رگهایش جوشید

آری سپاه سرخ سینه چاک دیگری دید

سینه سرخان ،آوازه خوان می سرودند : برخیز ای داغ لعنت خورده

علی سالکی.27/12/85

در آخرین روزهای سال 85 ،یاد و خاطره ی قربانیان راه آزادی سال 67 را زنده نگه می داریم و بر ره سرخ آنان استوار خواهیم ماند و بر آنان که این کشتار بی رحمانه را به راه انداختند می گوییم:

به سرخی هر ستاره اکنون

نشسته بر تن شب

نشان صبح سپید.

0 نظرات: